نتایج جستجو برای عبارت :

خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود

این هفته یه مهمان بزرگ داریم خونمون ..
مهمانی که دلیل خلقت این عالم هستی است
مهمانی  که خدا به حضرت محمد درموردش فرمود 
ای محمد اگر تو نبودی افلاک را نمی افریدم اگر علی نبود تو را نمی آفریدم و  اگر فاطمه نبود شما دوتن را نمی آفریدم 
مادرمون حضرت فاطمه دلیل خلقت علم هستی است 
وایی چقدر من خوشبختم . 
یعنی خوشبختی بیشتر از اینه که  مادری داشته باشی 
که تمام عالم هستی برای او آفریده َشده باشه 
پس اگه این دنیا برای مادرمون آفریده شده،ایشون همه کا
هودایره وجود عالم یک حقیقت بهمپیوسته و از هم ناگسسته است زیراعالم و آدم دو وجود به هم وابسته وآدم مقوم و حافظ شاکله عالم است و اینکه علوم بی حدی در عالم قراردارد چون آدم قابلیت و استعداد تلقی حقایق عرشی رااز عالم بدون حد و نامحدود دارد لذا ای فرزند آدم!قدر خویش را بدان و در راه آدمیت قدم نه که مائده ها وحقایق بی حدوحصری برای حضرتعالی قرار دادهو آماده فرمودنند اللهم ارزقنا والحمدلله رب العالمین میرزا علی کارگر ساروی شب سه شنبه 1397/10/04 مصادف با
غم‌مخور جانا در این‌عالم که عالم هیچ نیست
نیست‌هستی‌جز دمی‌ناچیز و آن‌دم‌هیچ‌نیست
گر به‌واقع بنگری بینی که ملک لایزال
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست
بر سر یک مشت خاک اندر فضای بی‌کنار
کر و فر آدم و فرزند آدم هیچ نیست
در میان اصل‌های عام جز اصل وجود
بنگری اصلی مسلم و آن مسلم هیچ نیست
#ملک_الشعرای_بهار
دلم میخواست بهش بگم کاش همه ی حماقتای عالم ختم میشد به دوزار چند شاهی، ولی استیصال تو نگاهش و فکر این که تنهایی باید جای خالی چند میلیون دوش بکشه و تازه نذاره باباش بفهمه نذاشت بگم ... ولی الان تو جایی وایسادم که دلم میخواست چندرغاز ته حسابم نبود ولی چشمای مامان میخندید، محمد سالم بود و بابا...امان از همه ی ای کاش های عالم، امان.
پ.. میگن آدمی آه و دمی ...آخ از آه این روزا.
در دنیای بزرگتر ها دیگر خبری از هفت سنگ نبود
دیگر صدای سوک سوک قایم شدن زیر تخت نبود
دیگر خبری از دفتر نقاشی و مداد رنگی نبود
دیگر شوق تعطیلی در یک روز برفی نبود
دیگر داغ شدن پاها از بازی فوتبال نبود
دیگر شوق گرفتن عیدی بعد هر سال نبود
دیگر خبری از کتاب های تن تن و قهرمان بازی نبود
دیگر خبری از کل کل بچه ها سر قرمز و آبی نبود
دیگر خبری از سر زدن  و زنگ زدن و گل خشکیده داخل نامه نبود
دیگر پشت سرم رفیق و هم بازی که نه حتی سایه ام نبود
دیگر زندگی ام ب
دانلود سریال قبله عالم 
را از سایت شب دی ال پیگیری کنید
قهوه ی تلخ را که یادتان هست. اگر بخواهند سریالی شبیه به آن را نشان دهند احتمالا از سریال قبله ی عالم سخن خواهند گفت
برای دانلود سریال قبله عالم شما عزیزان انتخاب های متعددی دارید که یکی از این انتخاب ها رفتن به یک سایت پربازدید و دانلود مجموعه از آن جاست که ما به نوبه ی خود شب دی ال را پیشنهاد می کنیم.
چرا که به نظر می رسد یکی از بهترین و با شکوه ترین سایت ها در این خصوص است.
سریال دیدنی قبل
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
کاش که این ساده دل عاشق و رسوا نبودکاش که چشمان تو این همه زیبا نبودکاش رها میشدم از غم دلدادگیصورت آن آشنا این همه بیتا نبودگرد جهان گشتم و غیر تو ام خواست نیستکاش که لبهای تو شککر و حلوا نبودگفتمش این راز و از خون جگر ها که رفتگفت که اسرار عشق حل معما نبود
دانلود سریال ایرانی قبله عالم 1399 اثری از حامد محمدی, دانلود سریال ایرانی قبله عالم با لینک مستقیم کم حجم کیفیت بالا عالی نسخه بلوری 4k با ترافیک نیم بها, دانلود سریال ایرانی قبله عالم شبکه نمایش خانگی جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود سریال ایرانی

ادامه مطلب
آباد عالم ما، از یک دعای مادر،
صد سد ره شکسته از یک صدای مادر.
شیر سفید او شد شعر سفید شاعر،
بالا نبوده شعری از الّه های مادر.
گر بخت خود بیابیم در عالم حوادث،
در عالم دل ما خالی است جای مادر.
غرق گنه شود دهر از آب دیده او،
اشکی اگر بریزد از دید ه های مادر.
خوشبخت عالمستیم از هر کلام نیکش.
حرف خوشی نیابیم اندر بهای مادر.
 راضی از این جهان و راضی ز خویش باشیم،
راضی ز ما خدا هم، باشد دعای مادر.
جنّات نقد آدم باشد کنار مادر،
جنّات هر دو عالم در پیش پای
عالم ذر، عالمی غیر عالم دنیا و نشئه ای غیر از حیات مادی است. در آن عالم تمام خلایق انسی، ربوبیت خداوند را به عیان دیده اند و بدان گواهی داده اند، آن عالم، عالم استدلال و برهان نبوده است، زیرا وقتی حقیقت ملموس گردد و به وضوح آشکار شود، استدلال کارایی خود را از دست می دهد. در آن عالم به واسطه نبودن علایق مادّی و لذّات حسّی، پرده ها کنار رفته و ملکوت هویدا گشته، و هویدا شدن ملکوت، یقین به آن را بدون احتیاج به استدلال به دنبال داشته است، و این همان
 در این عالم چبزها ببند که عالم حسن و خیالوهم خارج است و در انجا جان اشیا ؟ وحقایق انهارابببندوبرای ان  عرض عریض و زمینه. پهناوری است که اغازش عالم انسان و سر انجامش عالم فرشتگان بلکه  برتر از ان است واو است معراج انسان چنانچه ان سه منزل پسترین منازل واسفل. سافلین است تا انجا که کوید و از اینجا دانسته شود که صدورکرامات از اولیا مور انکا نیست  در جمله  ولو لا انکم تذنبون فرماید این گفتار دلالت کند بر اینکه در این نوع از خلقت مصلحت بزرگی است زی
سلام
خیلی وقته مراقبم کمتر شده..
این موضوع یاد آور نشدم...
امان از دنیا دوستی..
بابت همه حرف های ناخواسته بهتون بر خورده..حلالم کنید...
و وبلاگ های دنبال می کنم.احیانا نظری براتون نمیزارم.چون نظری ندارم ولی تمام تلاشمو میکنم مطلب تون بخونم...
_________
یه موردمبگم
استاد اخوت میگه...البته نقل به مضمون عضو گروه یا کانالی نشید ولی شدید حقوقی برا شماهست.سعی کنید حقوق شو  رعایت کنید.
این مورد هم داشته باشید
عالمش یادم نیست
ولی اون عالم یه پاش تو برزخ بوده..
امیرالمومنین علیه السلام فرمود از جمله عالم ست که از او زیاد نپرسی  جا مه اش نگیری و چون بر او وارد شدی و گروهی نزد او  بودند  بهمه سلام کن و اورا نزد آنها تحیت مخصوص گردان مقابلش بنشین و پشت سرش منشین چشمک مرگ با دست اشاره مکن پر گویی مکن که فلانی و فلانی بر خلاف نظر او چنین گفته اند و از زیادی مجا لستش دلتنگ مشو زیرا مثل عالم مثل درخت خرماست باید درانتظار باشی تا چیزی از آن بز تو فرو ریزد و پاداش عالم از روزه دار شب زنده داری که در راه خدا جها
اتصال معنایی بین اجرام عالم بیان گر چیست بیان اتصال معنایی بین اجزای عالم بیان گر اصول عظیمی است که از جمله کرمچاله ها و سیاهچاله ها هستند که پل هایی معایی بین ادوار متعدد در کهکشان هاست توضیحی کل نگر را در زیر مشاهده نمایید تا در فایل صوتی [...]
این نوشته اتصال معنایی بین اجرام عالم بیان گر چیست برای اولین بار ظاهر می شود در Wpesharat & پرتال جامع علوم صوتی اشارت.
کاش وعده هات راست بود 
کاش حرفات فقط حرف نبود 
کاش نجاتمون میدادی 
کاش الکی مارو سرگردون نمیکردی 
کاش جواب امیدمون بهتو با نا امیدی نمیدادی 
کاش پناه خستگیا و بریدنامون بودی 
ولی هیچکدومش نبودی 
ما هر روز باهات حرف زدیم ولی همه چی بدتر شد 
کاش اسمت یه چی دیگه بود 
پر قدیسه عالم بین  شعله های آتشگر گرفت از آن زبانه فامطه تمام آهشبیت اول که بسوزد همه واژه ها بسوزندقافیه آب شد از غم،غزلم فدای مادررنگ پر چرا پریده،رنگ در چرا چنین استشاعری محو علی شد،مات قهرمان خیبرقهرمان کشیده می شد،روی خاک کوچه ی تنگفاطمه به گریه پرسید فضه کو حضرت حیدربین کوچه ها دوید و خبر از علی نبود وزیر گنبد کبود و مادری در پی شوهرمادر نبی تو بودی،مادر علی تو هستیدر پی ولی که رفتی بر زمین ریخت گل و پربیت حق بیت علی بود،بین این بیت پر
بچه هام اگه دختر شدند، مادرشون اسمشو انتخاب میکنه، اما اگر پسر شد اسمش علیه.بچه بعدیم هم اگه پسر بود، باز هم علی، هزار تا پسر هم بیارم اسم همه شون علیه. اصن میخوام اسم زندگیمو بزارم علی. فقط علی، فقط علی.شمع شب های دژم ماه غریبستان علی، جان عالم به فدای تو علی*
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک ایهاالعلم المنصوب والعلم المصبوب،والغوث والرحمه الواسعه وعدا غیر مکذوب
سال گذشته همچین شبی در مسجد جمکرانت بودم و نمیدانستم از خوشحالی جان دهم یا از ناراحتی؟
خوشحال؟چون هم بار دگر نیمه ی شعبانی را درک کردم آن هم در مسجدی مقدس آن هم درکنار دوستارانتان
ناراحت؟چون باز هم جشن میلاد را بدون خود عزیزتان گرفتیم
اما امسال دلم یک جور خاصی است حالش را نمیفهمم
باید هرکس در خانه اش تک و تنها برایتان جشن برپا کند و ب
من خودم از سیزدهم که از همه عالم به دَرَم...
پی نوشت : من از سیزده به درم ولی به زود دارن میبرن به درم کنن . :)))
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

"
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبوداین همه سال نشستن به دعا خوب نبودنه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیریجز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبودهرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنمبین بار عملم، توشه ی مرغوب نبودحاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمودگرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبوداز ازل سینه ی زهرایی ما سینه زنانجز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبودنکند راه حرم، راه نجف، بسته شودسال ها بود دلم این همه آشوب نبودچشم خشکید
آخرالزمان
اگه تمام عالم را کفر پر میکرد، ایمان داشتن اینقدر سخت نبود.
اما مشکل دقیقا اینه که آخرالزمان قرار نیست همه عالم رو کفر پر کنه. طبق روایت در آخرالزمان مسجد هست اما پر است از افراد خدا نترس که مشغول غیبتند، پیشنماز هست اما عقل خود را از دست داده ، آدم ظاهر الصلاح هست، اما مال یتیم میخوره، قاضی مسلمان هست اما خلاف حکم خدا حکم میکنه، منبری هست ، امر به تقوا هم میکنه اما خودش عمل نمیکنه، همت همه شکم شده و شهوت.
اصول کافی ج۸ ص۳۷
دنیای آخرال
بازگشت انسان از قبر به عالم محشر است برای رفتن به سرای ابدی آخرت و یا در موارد نادر زنده شدن بعضی افراد خاص قبل از داخل شدن در قبر (عالم برزخ) است برای تنویر افکار مردم و چنانچه کسی به عالم برزخ رفت - رفت که رفت و این جاده یک طرفه است و برگشتی در کار نیست و هر که می خواهد باشد و هر چه قدر التماس می خواهد بکند و این عقیده بعضی ها که می خواهند برگردند از عقده آنها برای گرفتن انتقام و حکومت است و ایشان خدا را کافی نمی دانند و خدا را بنده نیستند .
مگر خد
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بی‌اجازه‌ی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچه‌هات را به مرزها فروخت 
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجله‌های خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید 
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پای‌بندِ تن نبود
توی واژه‌نامه جای جنگ،
 
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی می‌گویند همه انسان‌ها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر می‌گویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
 
 
ادامه مطلب
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
 
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
.
.
.
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
 
آدمی یه گوشه ای از قصه ی زندگیش، یه نقطه ای از عالم، توی تعامل و ارتباطش .. در نهایت باید به او برسه
تا آروم بگیره 
آدمی نیاز به عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن داره
 
الا بذکر الله تطمئن القلوب ..
دانلود اهنگ قوی بیلسین بوتون عالم
بیر تانم دور دانم گوی بیلسین بوتون عالم
دانلود اهنگ بیرتانم نورتانم گوی بیلسین بوتون عالم
دانلود آهنگ گوی بیلسین بوتون عالم

اهنگ گوی بیلسین بوتون عالم
دانلود آهنگ اوزیر مهدی زاده
دانلود آهنگ جدید اوزیر مهدی زاده 2018
دانلود اهنگ اوزیر و سوجان
اساسا آدم ها دو دسته ان:
اونهایی که به نیازهای اساسی خودشون در مسیر رشد و کمال عالم هستند و اونهایی که به این نیازهایی که گفتیم عالم نیستن
حالا دسته ی اول خودشون دوگروه میشن؛ اونهایی که به علم شون عمل می کنن که اینها آفرین دارن، دارن به کقصد می رسونن خودشونو ان شاءالله؛ و گروه دومی هم اونهایی هستند که به علم شون عمل نمی‌کنن این‌ها خیلی بسیار...(انگار این طیف خیلی ها رو در برمیگیره)
دسته ی دوم اونهایی هستند که عالم به نیازهای اساسی رسد و کمال ن
خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردیواسه احساسی که داشتم دلمو خون کردیتو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چیمنو به محبت دو روزه مهمون کردیهمه عالم می دونستن که بری میمیرماما رفتی و همه عالمو حیرون کردیخیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرمخیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرممن حواسم به تو بود و تو دلت سر به هوابا همین سر به هواییت منو ویرون کردیمن که با نگاه شیرین تو فرهاد شدممگه این کافی نبود که منو مجنون کردی؟همه عالم می دونستن که بری میمی
امیر المومنین ع فرمود همنشینی با عالم  امام باشد یا دانشمند ربانی و پیروی از او دینی ست که خدا بوسیله آن دینداری و پرستش شود و اطاعت عالم موجب بدست آوردن حسنات و محوگناهانست و برای مو منین ذخیره‌ای است ودر زمان حیات مایه سر بلندی و پس از مرگ موجب زور حریر است  
امام فرماید لقمان بپسرش گفت  پسر عزیزم همنشین را از روی بصیرت انتخاب کن اگر دیدی گروهی خدای عزوجل  را یاد میکنید با ایشان بنشینکه اگر تو عالم باشی علمت سود بخشد و اکر جاهل باشی ترا بیازموزند وشاید خدا بر انهاسایه رحمت اندازدو ترا هم فرا گیرد و چون دیدی گروهی بیاد خدا نیستند  با انها منشین زبرا اگر تو عالم باشی علمت سودت ندهت و اگر جاهل باشی نادانتر کنند وشاید خدا بر سرشان کیفری ارد وتراهم فرا گیرد2  موسی بن جعفر فرمود گفتگوی با عالم در خاکرو
امیرالمو منین ع فرمود همنشینی با عالم  امام باشد دانشمند ربانی پیروی از او دینی ست ه خدا بوسیله ان دینداری و پرستش شود  واطاعت عالم موجب  بدست آمدن حسنات و محو گناهان نست و برای مو منین ذخیره‌ای است و در زمان حیات مایه سر بلندی  پوس از مرگ موجب ذکر خیر است 
یک ماه  بود که پستی در پیجش منتشر نمیکرد. از روزی که آدرس وبم عوض شده ۵ روز میگذره و در این ۵ روز ۳ پست اینستایی منتشر کرده است. پست امروزش در مورد همان نکته ای بود که منم در موردش حرف زدم. همان کرونایی که وارد استانشون هنوز نشده و او هم معتقد بود در تشخیص اش ناتوانند نه در ممانعت از ورودش توانا!
+ پاییزان
+ عنوان از حافظ
اعتراف عالم بزرگ اهل سنت به شفابخش بودن خاک امام حسین علیه السلام
 
ابی طاهر سلفی اصبهانی از علمای بزرگ اهل سنت می‌نویسد:
✍ سمعت احمد یقول سمعت أبا بکر یقول : سمعت الخلدی کان بی جرب عظیم کثیر قال فمسحت بتراب قبر الحسین قال فغفوت فانتبهت ولیس علی منه شی .
 
از خلدی (عالم بزرگ اهل سنت) نقل شده است که می‌گفت: نوعی بیماری پوستی شدید داشتم و خاک قبر حسین (علیه السلام) را بر آن کشیدم، و بعد از آن به خواب رفتم وقتی بیدار شدم هیچ اثری از آن بیماری در بد
اربعین یعنی تمدن سازی عصر ظهور/دلسپاری برولایت باتجلای حضور/این شکوه کربلایی بی نظیر عالم است/بهرزوارحسینی دلبریها وغرور/اشک وغم همراه زینب نبنوایی میشود/حضرت سجاد داده شیعه رابرگ عبور/حاضردرکربلاهم اهل بیت مصطفی/قلب زهرا بهرزائر شادمان وپرسرور/گریه کن سوی حسینش مقتدای عالم است/کربلا و زینب او هست درراس امور/از تمام اهل عالم زائر کوی حسین/میشود اسلام وقرآن باولایت درصدور/از بصیرت شیعیانش ضربه بردشمن زدند/عاشقان کربلایی هست در اوج شعور/
‏سه خطای بزرگ هستی:۱-ابلیس از روی تکبر از فرمان خدا سرپیچی کرد و رانده شد۲-آدم همه نعمتی داشت اما از میوه ممنوعه خورد و همه چیزشو از دست داد۳-قابیل برادرشو کشت تا دارائیشو غصب کنه و منفور عالم شدپس:مغرور باشی رانده میشیطمع کنی همه چیزتو از دست میدیحسود باشی منفور عالم میشی
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی  به سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت می کند یک نیمه شو پس
بجز نامی ز جان نشنیده ای تو 
وجود جان خود تن دیده ای تو
همه عالم پر از آثار جان است
ولی جان از همه عالم نهانست
تو سیمرغی ولیکن در حجابی
تو خورشیدی ولیکن در نقابی
ز کوه قاف جسمانی گذر کن
بدار الملک روحانی سفر کن
تو مرغ آشیان آسمانی
چو بازان مانده دور از آشیانی
داستان زیبای یک مصراع شعر در کاظمین ع:  
     کیمیای حقیقی هستی محبت مولاست*
سرمایه عالم بی ولایت ،همه خسران است*
شیخ جعفر مجتهدی ره در نوجوانی دنبال علم کیمیا بود که به او گفته شد کیمیا محبت اهل بیت است. به این خاطر این مصراع شعر را گفتم که: کیمیای حقیقی هستی محبت مولاست . اما در مصراع دوم اشکالی بود که جور نمی شد: سرمایه عالم بی ولایت خسران است یا بگویم سرمایه همه عالم بی ولایت خسران است.
حدود یک ماه و نیم بعد توفیق زیارت عتبات عالیات نصیب شد. د
#طرح‌کلی‌ازعالم‌آفرینش#ازخداتاعالم‌طبیعت#علامه‌مروجی‌سبزواری
#عالم‌آفرینش به انضمام ذات خداوند به #شش‌مرتبه تقسیم می شود:
سه مرتبه مربوط به ذات خدا
سه مرتبه مربوط به بیرون ذات خدا
⬅️ سه مرتبه ای که مربوط به ذات خداست عبارتند از:
مرتبه ی #احدیت مرتبه ی #واحدیت مرتبه ی #اعیان‌ثابته
⬅️ آن سه مرتبه ای که بیرون از ذات خدا هستند عبارتند از:
#عالم‌عقول #عالم‌نفوس #عالم‌طبیعت
که دو عالم اول، #ملکوتی هستند؛ و عالم طبیعت، #مادی است.
اکنون به
از غم خبری نبود اگر عشق نبوددل بود ولی چه سود اگر عشق نبود
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بوداین دایره کبود اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی راعکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش استاز این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانیتکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود
از قیصر امین پور
 
به عشق نوجوانی اعتقاد دارید؟؟؟
نمی‌دانم چرا این عنوان را برای این متن انتخاب کردم. چون الان .... در خانه هستم و شب هم هست اما تاریک نیست. زیر لوستر ۶ چراغ پشت میزناهارخوری نشسته‌ام و به جای خواندن مقاله‌هایی که فردا عملاً از آن‌ها امتحان دارم، دارم این را می‌نویسم...
امید‌هایی که به پوچی رفته‌اند. منتظرم که محمد به خواب برود تا بروم و فیلم‌هایم را تماشا کنم. نمی‌دانم کی می‌خواهم آدم شوم.
درست فهمیدی... این متن راجع به تو نیست. همه چیز راجع به تو نیست. آره، خیلی این حرفم شاع
جمعه هاآرامشی سوی وصال مهدی است/شیعه دائم منتظربهرجمال مهدی است/هست طاووس بهشتی حضرت صاحب زمان/مسلمین راافتخاری از جلال مهدی است/دشمنان حضرت اومثل شمرو حرمله/ذلت آنان به عالم درقتال مهدی است/شیعه رابایدکه باشداهل اصلاح درون/هرچه می خواهی سعادت درسوال مهدی است/ازوجود اوهمیشه میرسد لطف وکرم/هرچه دارداهل عالم لطف ومال مهدی است/تاظهوریوسف حق گام آخرمانده است/عالم پراز عدالت درخیال مهدی است/
 
داغلار قئزی ریحان، ریحان ریحانعالم سنه حیران، حیران حیراننه قشح سن آی قئز، گول چیچک سن آی قئزبیر دانا سن آی قئز، دوردانا سن آی قئزگوزل‌لر گوزلی ریحان ریحان
سئودانین ازلی ریحان ریحانعالم سنه حیران، حیران حیران
نه قشح سن آی قئزگول چیچک سن آی قئز
بیر دانا سن آی قئز
دوردانا سن آی قئززیل قارا دیر گوزون ریحان ریحان
بالدان شیرین سوزون ریحان ریحانعالم سنه حیران، حیران حیران
نه قشح سن آی قئز
گول چیچک سن آی قئز
بیر دانا سن آئ قئز
دوردانا سن آی
در خانواده وقتی پدر در خانه نیست، مادر جانشین پدر و بزرگتر بچه هاست.در عالم هم وقتی جانشین خدا و معصوم غائب هست، عالم و فقیه عادل جانشین معصوم غائب هست تا ظهور منجی عالم بشریّت تحقق پیدا کرده و خود سکّان عالم را دست بگیرد.مهدی موعود منجی عالم بشریّت خواهد آمد.
کتاب اناربانوی من
نویسنده: عاطفه خزلی
 
دلش، ذهنش، تمام روح و تنش آرامش می‌خواست
و آرامش فقط در آغوش یک نفر خلاصه می‌شد.
کسی که به اندازه‌ی تمام عالم دوستش داشت. نه!
فقط دوست داشتن ساده و از سر نیاز نبود.
فقط عادت خواستن و خواسته شدن نبود!
یک حس لعنتی عاشقانه و عارفانه این میان بود
که هر دو را به هم وصل می‌کرد.
وقتی به کسی ایمان بیاوری، وقتی شب و روز در فکر او باشی،
وقتی تمام جسمش با تو یکی شود، می‌شود همین حس لعنتی! سپیده می‌خواست دوباره و هز
تا به حال متن کامل شعر محتشم کاشانی در باره قیام کربلا ( باز این چه شورش است که در خلق عالم است) را خوانده‌اید؟ فکر نمی‌کردم اینقدر بلند باشد. هر چند وقتی می‌خواندمش احساس می‌کردم اکثر ابیاتش را در مداحی‌ها شنیده بودم. اگر مایل بودید که بخوانیدش به ادامه مطلب رجوع کنید!
 
ادامه مطلب
اهنگ ای خدای عالم چگونه باورم شد آن که روزگاری پناه و یاورم شد با کیفیت عالی دانلود اهنگ رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام آهنگ بسیار زیبای رفته با صدای خانم الهه
اهنگ ای خدای عالم چگونه باورم شد
اهنگ ای خدای عالم چگونه باورم شد 
ای که رفته با خود دلی شکسته بردی
اینچنین به طوفان تن مرا سپردی
ای که مهر باطل زدی به دفتر من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من
ای خدای عالم چگونه باورم بود
آن که روزگاری پناه و یاورم من
 
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی می‌گویند همه انسان‌ها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر می‌گویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
 
 
ادامه مطلب
احیاء مدینه فاضله از منظر تولی و تبری:
 
《《تفاوت مومن و کافر 》》 پیش زمینه فکری؛ انسان فطرتا مظلوم(حق)و ظالم(باطل)را می شناسد و دینش تولی(دوستی با دوستان خدا)و تبری(دشمن داشتن دشمنان خدا یعنی دروغگویا و حرام خواران)است. پیش زمینه فکری؛ ابتداء بدان انسانها از دو عالم آفریده شده اند یک؛ عالم علیین که مومنان از این عالمند. دوم عالم سجین که کافران از این عالمند،که این از آیه ۱۷۹سوره اعراف معلوم است. نکته ویژه؛ 《《《منافق و کافر در تمام اهدافشان،
✨﷽✨
✅راه حلی برای گناه نکردن
✍جوانی نزد عالمی آمد و از او پرسید: من جوان هستم اما نمیتوانم خود را از نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟ عالم کوزه‌ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیز از کوزه نریزد...
به یکی از طلبه‌هایش هم گفت او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت جلوی همه‌ی مردم او را کتک بزند. جوان نیز شیر را به سلامت به مقصد رساند. و هیچ چیز از آن نریخت. وقتی عالم از او پرسید چند دختر را
جهان برزخ، جهانی است که برخی از خصوصیات دنیا و آخرت را در خود جمع کرده است. با این همه عالم برزخ، بخشی از جهان پیش از قیامت است و پس از قیامت، دیگر عالمی به نام عالم برزخ وجود نخواهد داشت. از این رو برخی گفته اند که عالم برزخ بخشی از عالم دنیاو یا همان نشئه اولی است و با فروپاشی این نظام مادی دنیا و برپایی نشئه آخرت و جهان رستاخیز، دیگر چیزی به عنوان عالم برزخ نخواهد بود.

ادامه مطلب
سلام روز یکشنبه است
آخرین روز تابستون 98
گوشه ی صحن گوهرشاد رو به گنبد تکیه دادم به دیوار
دل نگران اربعینم و امیدوار به امام مهربانی ها
پ.ن 1 : هیچ وقت این گوشه خالی نبود .‌‌‌‌‌‌خیلی ذوق مرگم اینجام
پ.ن۲ : گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر ( خلاصه آقا خودت درست کن) 
پ.ن ۳ : امروز سه تا کلاس اولی داشتیم
معرفی کتاب
این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است.از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد.ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ
“… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اینان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و اینان‌ عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اینان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ “برای‌” نمی‌توا
بسم الله مهربون :)
امتحان غدد خیلی آسون تر از چیزی بود که تصور میکردم، به خاطر همین هممممه ی غرهایی که زدم رو پس میگیرم =))))) الان میخوام به خاطر فارمای تشریحی غر بزنم ^.^
دیشب همش منتظر بودم بیاد روز دختر رو بهم تبریک بگه که نیومد! به خودم گفتم خب شاید فردا میگه، صبح که بیدار شدم پیام هامو چک کردم بازم خبری از تبریک نبود، ناراحت شدم :(
یعنی عالم و آدم تبریک بگن، اونی که باید تبریک بگه و نگه، هیچ فایده ای نداره -__-
+ الهی که بخواین و بشه *_*
شما نماز منید. پسرم خواهرت را خوابانده‌ام و حالا همین‌طور که یک دستم به گهواره توست و نیم‌نگاهم به چشمان خواب‌زده و نیمه‌بازت، می‌نویسم. حقیقت این است که شما عشق منید و همه وجودم و تماشایتان لذت‌بخش‌ترین تجربه دنیا، ولی هرچه برایتان می‌کنم به خاطر خداست. به خاطر او که مالک همه‌ٔ عالم است و سخی؛ که شما را به من بخشید. شمایی که دست هیچ بشری قادر به آفرینشتان نبود. زیبایان کوچک دوستتان دارم؛ بیشتر به این خاطر که عاشق خدایتان هستم. 
شما نماز منید. پسرم خواهرت را خوابانده‌ام و حالا همین‌طور که یک دستم به گهواره توست و نیم‌نگاهم به چشمان خواب‌زده و نیمه‌بازت، می‌نویسم. حقیقت این است که شما عشق منید و همه وجودم و تماشایتان لذت‌بخش‌ترین تجربه دنیا، ولی هرچه برایتان می‌کنم به خاطر خداست. به خاطر او که مالک همه‌ٔ عالم است و سخی؛ که شما را به من بخشید. شمایی که دست هیچ بشری قادر به آفرینشتان نبود. زیبایان کوچک دوستتان دارم؛ بیشتر به این خاطر که عاشق خدایتان هستم. 
امروز رازی به من گفته شد.رازی که سال­ها از آن گذشته بود و رازی که دیگر مثل قبل گرم نبود.
سوزان نبود.
زننده نبود.
اما هنوز هم رازی­ست که باید مخفی شود.به خوبی و با دقت.تنها میان آدم­های مورد اعتماد.
متاسفانه شما میان آن­ها نیستید و هرگز این راز را نخواهید فهمید.
من اصلا عصر جدید را ندیده بودم. فقط تکه هایی از آواز های پارسا را شنیده بودم. امشب اما ... به پهنای صورت گریه کردم پای اجرای خانم عبادی. اشک، از چهره ام به موهایم چکه کرد و دست آخر، با موهایی خیس از جایم بلند شدم. بابا اگر نبود، مامان اگر نبود، خواهر اگر نبود با بلند ترین صدای ممکن زار می زدم! 
متن آهنگ بهنام صفوی بنام بازی
 
کسی جز خود تو شبیه تو نیستنمی تونم اصلا شبیه تو شمرسیدن به تو غیر ممکن شدهنمی دونم اصلا به چی دلخوشمتو انقدر خوبی که دریا شدینمی گم خودت رو تو من غرق کننه می شه که با تو مساوی بشمنه می شه بگم با خودت فرق کنمن این بازی رو می بازمتو از قلبم خبر داریتو چشمات آس گم می شهیه عالم برگ سر داریمن این بازی رو می بازمتو از قلبم خبر داریتو چشمات آس گم می شهیه عالم برگ سر داری
دیگه بسه حرفامو یادم نیارکه هرچی بهت گفتمو از برمهن
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف
نوجوون که بودم...کسایی بودن که دوسم داشتن...یادمه...وقتی سفر میرفتیم...عمه...شوهرعمه...بچه هاشون...دوسم داشتن...:)شوهرعمه هم بعضی وقتا بداخلاق میشد...ینی...دوسم نداشت؟...نمیدونم...یه نفر تو دنیا...بهم ثابت کرد دوسم داره...هرچند کم...براش مهمم...اون قلب دومشو بهم داد...طلسم محافظت برام ساخت...حتی تولدمو فراموش نکرد و خواست بیاد پیشم...اون...اون خیلی مهربونه باهام...ولی من خستش کردم...بازم...دلخورم ازش...قرار نبود خسته شه و ترکم کنه...قرار نبود بگه خستم ازت...قرار ن
بسم الله الرحمن الرحیم
امام، قلب عالم هستی است.
عالم هستی به مثابه بدن است؛
و موجودات عالم، اعضا و اجزای پراکنده و قوای ادراکی این بدن هستند.
امام اعضا و اجزای پراکنده ی این بدن واحد را بهم پیوند می دهد و ادراک های قوای ادراکی آنرا تنظیم می کند.
علائم شیطان زدگی انسان مدرن1022- یکی دیگر از علائم شیطان زدگی در بشر مدرن، خود-مسخرگی و لودگی دائم است. این شیطان زدگی در قلمرو فرهنگ عامه گاه در گویش روزمره نیز آشکار است که به صورت الفاظی زشت نهادینه می شود و جنبه ای از فرهنگ کلامی مردم می شود مثل لفظ «فاک» که به معنای تجاوز جنسی است که از ویژگی فرهنگ کلامی آمریکائیان شده است که در مرد و زن و عالم و عامی به طور اتوماتیک در لابه لای محاوره روزمره جاریست و یک عادت کلامی محسوب می شود.
 
از کتاب بود
چند وقتی بود ک دیگر یک لا لباس نداشت. لباس های فاخر میپوشید. ولی هنوز پا برهنه بود. به حرف دیگران توجهی نداشت ولی دیگرانی وجود نداشتند ک بخواهد مراعات حال کند. کلبه اش پس از طوفان خرابه ای بود و از دشت گلهای زرد کوچ کرده بود به پای کوهی. سنگ بر سنگ و آجر بر آجر ساخته بود و ذکر گفته بود. دیگر نگران فصل ها نبود. نبودِ درویش اتفاق غمگینی نبود و دلش برای تکه هاش بر روی تپه ماه تنگ نمیشد. در کتیبه اش ذکر مینوشت. روز و شب. شب و روز. از احوالات گذشته و اوصاف
کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و یک بافت و صورتی در بیاید، قهراً به بافت انسان در می آید . همانطور که قوه خیال، حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است، با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کند، قوه خیال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل می دهد، نه صورت مرد . چون مرد بیشتر با اسم ( الظاهر) و زن بیشتر با اسم شریف (الباطن) در ارتباط ا
ترامپ سرکرده تروریست های عالم
آمریکا در جنگ عراق با ایران اصلی‌ترین حامی صدام در جنگ با ایران به شمار می‌آمد،علاوه بر آمریکا، برزیل، انگلیس و آرژانتین که در صنعت نظامی تقریبا پیشرفته بودند تسلیحاتی را در اختیار عراق قرار می‌دادند. 
فرانسه گرچه در ابتدا اعلام بی‌طرفی کرد، اما وجود برخی از منابع و آمارها نشان می‌دهد که این کشور 7/4 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار رژیم بغداد قرار داد. همچنین به منظور تجهیز صدام هواپیماهای سوپر اتاندارد و م
امروز با معجزه بیدار شدم. مثه همیشه نبود. این دفعه بابت بیدار شدنم و اینکه چرا تو خواب نمردم دیگه به خدا غر نزدم. ب این وجود که شبش چقدر غمناک و سنگین گذشت...
خدایا شکرت بخاطر دو نفر تو زندگیم. یکی تو اون یکی مامانم. اگه مامانم نبود... بیخیال! حتی نمیشه نبودشو تصور کرد. میدونی.. دنیا هم نبود اون موقع
امروز با معجزه بیدار شدم. مثه همیشه نبود. این دفعه بابت بیدار شدنم و اینکه چرا تو خواب نمردم دیگه به خدا غر نزدم. ب این وجود که شبش چقدر غمناک و سنگین گذشت...
خدایا شکرت بخاطر دو نفر تو زندگیم. یکی تو اون یکی مامانم. اگه مامانم نبود... بیخیال! حتی نمیشه نبودشو تصور کرد. میدونی.. دنیا هم نبود اون موقع
به نام تنها حقیقت عالم
کجا هستند برادران من! آنانکه در شاهراه دین بر مرکب های حق سوار گشتند و در مسیر حق قدم گذاردند؟! أین عمار؟!أین ابن التیهان؟! أین ذو الشهادتین؟! وکجا هستند امثال آنها از برادرانشان؟! آنانکه در نوشیدن شربت مرگ با یکدیگر هم پیمان شدند؟! تا پای جان برای حقیقت بودند تا آنجا که حقیقت در رگهایشان جریان داشت..
بیایید خون دیگری در رگهای خود احساس کنیم؛ انگار همگی مرده ایم. نه ما بلکه عالم ، جان در بدن ندارد. تنها انتظاری سرد...بس است
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را
طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای ت
عالم و آدم چپ و تو راست باشآنچنان حق سیره‌ات آراست باش
راه پنهانی رو خود را سِیر کنوانگهی آنگونه جان پیداست باش
مشت گِل وا کن عبور روح بینهمچو آن خویشی که بی‌پرواست باش
همره بادی که از بی‌سوست رو همچو آن جانی که بی‌همتاست باش
عقل گوید مرگ و دیگر هیچ نیستهمچو آن هیچی که از خود خاست باش
عشق گوید هیچ هست و هیچ مستآنچنان هستی که از خود کاست باش
مست باش و راه بین و روح شوهمدم آن «او» که نامیراست باش
حلمیا بی‌گاه شد پرواز کندر دمی آن خانه که بی‌ج
از کاکتوس تنها می گفتم. از صخره بی کس می گفتم. از رود آواره می گفتم. نه انتظارش نبود، تجربه کنم. انتظارش نبود، بغض کنم. 
آدمی کم انتظاری هستم از دیگران ولی حالا در انتظار یک نفرم. با امید آمدنش، نفس می گیرم و با خیال رفتنش، اشک می ریزم.
بچه ها عاشق کسی نشید که ازتون دوره، وگرنه اگه حسی بهتون نداشته باشه، هر بار که میگید: دوستت دارم. اون فقط سین می کنه...
نشسته‌ام روی تخت و تکیه داده‌ام به دیوار کناری. از تخت بالا، می‌شود بیرون را از پنجره دید. چون دریچه‌های کوچک‌تر بالای پنجره با کاغذکادو گل‌گلی پوشیده نشده‌اند. 
   بیرون را نگاه می‌کنم. چشمم می‌خورد به بلوک کناری، طبقه دوم جلوی پنجره چیزی ریخته‌اند. گنجشک‌ها و پرستوها( مطمئن نیستم اسمشان پرستو باشد. بال‌های مشکی دارند و کشیده‌تر از گنجشک‌ها هستند. صدای دلنشینی هم دارند. همین حالا سرچ کردم و سرک کشیدم که با عکس پرستوهای گوگل مقایسه
ما تنهاییم تو این عالم . کی با شماست ؟ هیچ کس با شما نیست .
پدر و مادر و زن و فرزند و این ها همه میذارن میرن .
چهار روز با شما هستن بعدا هم تازه هرموقع هم که با شما هستن ، در وجود خودشونن .
هیچ کس نمیتونه وارد وجود شما بشه .شما تک و تک و تنها هستین در این عالم .
اون وقت ینفر میاد میگه : { و هو معکم این ما کنتم } او با شماست
این شراب معیت ، حضور ؛ این که آدم حس بکنه که او حضور داره پیشت ، دیگه هیچ
وقت آدم تنها نیست . چون معیت او غیر از معیت خلقه ، معیت او اون چ
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران امروز در مراسم سالروز ملی فناوری هسته ای در تهران در واکنش به درج نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی خارجی آمریکا اظهار داشت: «شما که از گروه‌های تروریستی علیه ملت‌های منطقه استفاده می‌کنید، امروز مدعی مبارزه با تروریست هستید؟ شما خودتان در رأس تروریسم در عالم هستید و در حمایت از تروریست ها همه کار کردید».
ادامه مطلب

آیا مردگان همدیگر را میبینند؟
 
 
  
دیدار ارواح در عالم برزخ
 
واقعیت این است که آگاهی ما از عالم پس از مرگ و برزخ بسیار محدود و نا چیز است و این مقدار آکاهی از آن عالم نیز به برکت قرآن و اخبار معصومین برای ما حا صل شده است. درباره دیدار ارواح پس از مرگ روایات بسیاری آمده که در این بخش از بیتوته آورده‌ایم.
دنیای پس از مرگ
ادامه مطلب
وقتی که می خرد دل ما را امام عشقپاسخ دهد ز خون گلویش سلام عشقنامش تبرکی است به جان های مبتلابا خون نوشته بر سر دلها کلام عشقجان و سر و وجود عزیز و پسر دهدتا ثبت و جاودانه شود این پیام عشقاین بیرقی که بر سر عالم نهاده استاین مکتب حسین علی با قیام عشقبرخیز تا به روضه ی او گریه ها کنیمسینه زنیم در غم او با مرام عشقسرباختن به راه خدا از مرام اوستدر خون نوشته حرف ورا اختتام عشقدر روضه اش ز عالم امکان فرا رویموقتی که می خرد دل ما را امام عشق
کرامات امام صادق علیه السلام به اعتراف عالم اهل تسنن
 
نبهانی از علمای اهل تسنن به نقل از شعرانی عالم بزرگ اهل تسنن می‌نویسد:
جعفر الصادق أحد أئمة ساداتنا آل البیت الكبار ، كان رضی الله عنه إذا احتاج إلى شیء قال یا رباه أنا محتاج إلى كذا ، فما یستتم دعاءه إلا و ذلك الشیء بجنبه موضوعا ، قاله الشعرانی .
جعفر صادق (علیه السلام) یکی از ائمه سادات اهل بیت بزرگوار است. او هر زمانی که چیزی را احتیاج داشت می‌گفت: خدایا فلان چیز را احتیاج دارم. هنوز دعا
جشن میلادعلی مشکل گشای عالم است/شادمان چون خالق اوبا نبی خاتم است/حضرت او افتخار اهل بیت مصطفی/بهراوجوشان به مکه چشمه های زمزم است/بازشد آغوش کعبه مادر حیدررسید/مرتضی آن حجت حق باولایت همدم است/آمده قرآن ناطق سیزده ماه رجب/اسوه ناب پرستش سوی دلهامرهم است/باطلوع روزگارش میرودشر و بدی/بهرشیطان ستمگر روز درد و ماتم است/آسمانهانورباران گشته میلاد علی/برهدایت عشق مولا آیه های محکم است/افتخارهرمسلمان در ولایت محوری است/دست حیدر روز محشرپر عطا
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی می‌گویند همه انسان‌ها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر می‌گویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
 
 
 
عالَم ذَر چیست؟
عالَم ذَر یا عالم اَلَسْت یا عالم قالوا بَلیٰ یکی از جهان‌های آفرینش است که در قرآن و روایات به آن اشاره شده. بنا بر عقیده اندیشمندان اسلامی، این عالم مربوط به دوران پیش از خلقت آدم و یا همزمان با خل
همچنان که مستحضر هستید، دوازدهمین کتاب سیر مطالعاتی تمدن ساز، کتاب دوران جدید عالم است که به نقد تجدد و تمدن غرب می‌پردازد. به جهت اهمیت موضوعِ کتاب و ارتباط آن با بیانیه‌ی گام دوم انقلاب، از امشب با  تدریس و توضیح کتاب دوران جدید عالم در خدمت شما خواهیم بود.
دریافت تدریس اول     حجم: 15 مگ  مدت: 16 دقیقه
کتاب بزرگ ترین دختر عالم محرم حضرت رقیه(س) کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان سیدمهدی شجاعی
کتاب بزرگ ترین دختر عالم : نقل داستان کربلا از زاویه حضرت رقیه(س)
 
کتاب بزرگ ترین دختر عالم : سیدمهدی شجاعی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
معرفی:
دنیای غرب برای کودکان مان الگوهای غلطی را ساخته که حقیقی نیستند و در حقیقت کارهای اساسی و سرنوشت ساز و بزرگ انجام نمی دهند.ما باید برای مقابله با این هجمه فرهنگی، الگو های صحیح دینی را به کودک معرفی کنیم
اگر بنگریم که در آغاز هیچ نبوده و همه چیز با کلمات آغاز شده است، میبینیم که این واژه ها هستند که هستی بیکران را، کائنات را و عالم و آدم را بازنمایی میکنند. دانش بشر در باره هرچه هست با کلمات نضج میگیرد و از کلمات سر بر می آورد با کلمات مبادله میشود.
 این کلمات هستند که که امور عالم و آدم را از کتمِ نهفتگیِ پوشیدگی و در پرده بودگی فرا می خوانند بر آفتاب می افکنند و موضوع آگاهی و تأمل و تفکر ما ما میکنند.
هر چه کلمات نسبت و قرابیت بیشتری با امور و ا
 
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزناز دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندانتو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــنبر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکشزیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستیاز نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفریدپر
در باور قرآنی اعتقاد به حلول وجود ندارد و چیزی بنام تسخیر انسان توسط یک روح انسانی و حتی سایرموجودات در این شکل وجود ندارد.
در بخش پایانی بحث حلول خوب است جنبه های متعدد حلول را دوباره بازخوانی کنیم:1-نسخ:به معنای بازگشت مکرر از بدنی به بدن دیگرT روح، بدن فرسوده سابق خود را رها کند تا در بدنی دیگر زندگانی تازه ای را، بهتر و یا بدتر از روش و کردارش در زندگی سابق خود آغاز کند.2-مسخ:یعنی بازگشت روح انسانی در قالب های حیوانی، اگر نیکوکار بود در قالب
یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا اگاهی انسانها متفاوت است پس عالم هر فردی ،منحصر بفرد و خاص اوست . نمیتوان جای فرد دیگری خود را قرار داد و عالم او را درک نمود...چه بسا اگر ما با ان آگاهی و توانایی بودیم از او بدتر عمل میکردیم اگر جه متاسفانه بد و خوب از نطر ما چیزی شده است که منفعتی به ما برساند یا نرساند..یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا با این کار ،شناخت و آگاهی خود را مطاق و کامل فرض کرده و دیگران را بر اساس همین اگاهی و شناخت داوری کرده و حکم میرانیم..

ادا
در باور قرآنی اعتقاد به حلول وجود ندارد و چیزی بنام تسخیر انسان توسط یک روح انسانی و حتی سایرموجودات در این شکل وجود ندارد.
در بخش پایانی بحث حلول خوب است جنبه های متعدد حلول را دوباره بازخوانی کنیم:1-نسخ:به معنای بازگشت مکرر از بدنی به بدن دیگر؛ روح، بدن فرسوده سابق خود را رها کند تا در بدنی دیگر زندگانی تازه ای را، بهتر و یا بدتر از روش و کردارش در زندگی سابق خود آغاز کند.2-مسخ:یعنی بازگشت روح انسانی در قالب های حیوانی، اگر نیکوکار بود در قالب
سندی دیگر بر سقط حضرت محسن سلام الله علیه به تصریح عالم اهل تسنن
صفوری عالم اهل تسنن در کتاب المحاسن المجتمعة، در ذکر اولاد حضرت امیر المومنین سلام الله علیه از حضرت زهرا سلام الله علیها، به سقط حضرت محسن سلام الله علیه اذعان می‌کند.
المحاسن المجتمعة، تالیف صفوری، نسخه خطی
1. عالم قبر شهید با عالم قبر سایرین اونقدر فرق داره که اینها رو میگه نگین میت بلکه زندگانی هستند روزی خور نزد پروردگارشان! (ولاتحسبن الذین قتلوا... )با اون که دیگران هم در دارا بودن اون عالم مشترکند(و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون)2. عالم آخرت و مجازاتهای اون رو میگن دقیقا انعکاس همین عالم و رفتار ما در این عالمه(پل صراط همون صراطی ست که انسان در زندگیش طی میکنهاگه اینجا پاش نلغزید اونجا هم نخواهد لغزید واگه اینجا افت وخیز داشت اونجا هم قطعا چنی
گفته های دین من برتر زِ دُر و گوهر استاصحاب پیغمبرم بهترین خلق عالم استمهر صحابه از دل کی توانم برون کنمبر گو بی مهر صحابه چون کنمتا گردش جهان و دور آسمان به پاستآن چراغ جاودان اسلام ماستای اسلام ای دین جاودان ، ای راهت پُر زِ جود و تواندور از تو اندیشه ی بدان ، پاینده هستی و جاودانای دشمن از تو سنگ خار ، جان من فدای حرف پیغمبرماسلام ما دین برتر است ، پیغمبرش بهترین عالم استدر را تو کی ارزشی دارد این جان ما ، پاینده هستی اسلام ماگر آتش بارد به
امشب داشتیم فیلم می دیدیم. فیلم که تموم شد بابا با دودلی و من من صدام زد. گفت جواد! گفتم بله؟وگفت به چی داری فکر میکنی؟ چرا تو فکری؟ گفتم چیزی نیست.
چند لحظه ساکت شدیم. فهمیدم میخواد چیزی بگه و نمیگه.
گفتم چی میخواستی بگی؟ گفت میخواستم بگم: اگر تو سرپاشی همه چیز درست میشه. سرپا شو...
 
یک عالم روضه دارم برای همین یک جمله. یک عالم درد پشت این جمله است. یک عالم مسئولیت در دل این جمله است.
 
جا خوردم وقتی شنیدم. چند لحظه شوکه بودم و تو فکر.
بلند شدم. چندت
امشب عالم غرق در شور و ضیایی باشدامشب احمد بانی ما، عین الیقینی باشدامشب از عرش الهی، از همان کعبه نورعلی «ع» آمد که بهشت مژده نامش باشدبهترین خلق خلایق، امشب از نزد خداروح عرفان و صفا و مهر و ایمان باشدروز، روز پدر است و شب شده ماه و عسلعشق آن است که علی «ع» الگوی عالم باشدامشب هر آیه ی قران بوی ﷲ داردامشب هر آینه در مهر علی«ع» جا داردامشب و هر شب دیگر، گویم از نزد رسولعلی «ع» آمد که علی«ع»، نغمه ی ایمان داردمن که هستم که زنم بوسه بر آن شیر خد
بدان که وجود هر چه بسیطتر و به وحدت نزدیکتر باشد کثرات را شامل تر و احاطه اش بر اشیاء متضاد تمامتر خواهد بود. و اشیایی که در عالم زمان متفرق اند و از یکدیگر جدا هستند در عالم دهر مجتمعات اند و در گرد هم، و اشیایی که در عالم خارج متضاد و ضد یکدیگرند در وعاء ذهن ملائم همدیگرند، و اشیایی که در نشأه اولی با یکدیگر اختلاف دارند در نشأه آخرت با هم متفق اند. همه این ها به آن جهت است که ظرفها هر چه به عالم وحدت و بساطت نزدیکتر باشند وسعتشان بیشتر خواهد ب
پس فرشتگان ثابت درمقام قدسند  شیاطین مستغرق در شرور  و خطاها و خوانندگان بگناهان وزشتیها هستند وهم چنین بهایم در وضعی هستند که میل بشهوات و رغبت بیوی لذات دارند و انسان در میان این هردو قرار گرفته واز هروو نشانه ترکیب یافته زبراروحش از عالم قدس و تنشاز حیوانات گرفته شده.  تا انجاکه گوید رسول ص اشاره فرمود با اینکه حالت اول شما یعنی اصحاب پیروانش حالت شریفی است و ادامه ان باعث تشببه بفرشتگان و رسیدن بمقامات عالیه شود و اما حالت دوم الودگی ب
همیشه خوشبخت‌ترین آدم‌ها در چشمم آن‌هایی بودند که تنهایی‌های طولانی را تاب می‌آورند، باکیفیت، بی این‌که دم از بی‌کسی و فقر لحظه‌هایشان از آدمی‌زاده‌ی دیگری بزنند؛ شاکی نیستند. با هزاری عالم و آدم در چالش و مواجهه و مراجعه، دست‌و‌پنجه‌ نرم نمی‌کنند و خیال باطل توطئه و خودشان‌ْمحوری این عالم نمی‌پزند. همیشه خوشبخت‌ترین آدم‌ها در چشمم آن‌هایی هستند که واقعن می‌دانند با لحظه‌لحظه‌های تنهایی‌ها چه کنند، با خودشان چه کنند، با ا
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت بجز حکایت سنگ و سبو نبود
او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود
#شهریار
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
به‌گفته‌یکی‌از‌بزرگان‌اگر‌زنی‌‌خود‌را‌بازیچه‌دست‌مردان‌قرار‌دهد،‌ومردان‌بولهوس‌اورا
دست‌به‌دست‌بگر‌دانند،وآن‌زن‌خود‌را‌آرایش‌کند‌به‌این‌امید‌که‌مردان‌بیشتری‌به
او‌نگاه‌کنند،آن‌زن‌خودرابا‌دست‌خود‌به‌کالای‌کم‌ارزشی‌تبدیل‌کرده‌است!!
عقلای‌عالم‌جواهرات‌ناب‌وپرارزش‌خود‌رادر‌معرض‌دید‌همگان‌قرار‌نمیدهند،
حتی‌دیدن‌ظاهری‌این‌جواهرات‌را‌به‌هر‌کسی‌نمیدهند،
واما‌تو‌ای‌خانم‌وای‌
بسم الله الرحمن الرحیم
راهی جز دیدن دو صف و جبهه در صحنه‌ی تاریخ نیست. این دو صف همواره وجود دارند و پرچم‌دارانی در عالم دارند.
یعنی اگر جوری عالم را تفسیر کنند که در عالم فقط فساد باشد این نگاه، نگاه درستی نیست. حالا در زمان امام حسین علیه السلام می‌خواهد باشد. می‌خواهد زمان امام کاظم علیه السلام باشد. می‌خواهد زمان حضرت عیسی علیه السلام باشد. می‌خواهد زمان حضرت هود علیه السلام باشد. یا هر زمان دیگر.
یعنی امر هدایت بلاتکلیف نیست. در هیچ زم
مبارک بادبرشیعه که سرفصل هدایت شد/برای حضرت مهدی سرآغاز امامت شد/بوداو حجت ایزد امید اهل این عالم/نگرالگوی رحمانی همای بر سعادت شد/نه ماه ربیع گشته همانا عیدبرشیعه/شکوه دین پیغمبر به اسلام ولایت شد/زبعد عسکری آمدامام آخرین ما/بوداو منجی عالم که گلزارعدالت شد/دراین جشن ولای او نگراسلام پاینده/زاو صدمژده دائم به قرآن و رسالت شد/کنون درعیدناب اوخدا بسیارمی بخشد/زیمن وبرکت مولا عنایت باسخاوت شد/برای روز موعودش خداهم وعده هاداده/رکابش مملویا
اینجا آمدم. شب بود، تاریکی بود، حجاب بود. عشق نبود، موسیقی نبود، زندگی نبود. عاشق بودم، شب بودم، معنای زندگی بودم. نور شدم، حجابش افکندم. موسیقی شدم و به همه سو باریدم. 
تا اینجا بودم، از این نیز بالاتر روم. به خشکی نیندیشیدم، به تلخی نیندیشیدم. بر چهره‌ی خفتگان ننگریسیتم و راه خفتگان به هیچ‌ نگرفتم. رقصیدم و رقصان از این معبر و دروازه‌ی تار گذشتم، تا آن سرزمین که مرا به خود می‌خواند. 
اینجا آمدم، گِل بود و گِلزار. گُل و گُلستان به بار آوردم.
ابراهیم ادهم «رحمة اللهّ علیه» در وقت پادشاهی به شکار رفته بود. در پی آهویی تاخت تا چندان که از لشکر به کلّی جدا گشت و دور افتاد. اسب در عَرَق غَرق شده بود از خستگی. او هنوز می‌تاخت در آن بیابان. چون از حد گذشت، آهو به سخن درآمد و روی بازپس کرد که:« مَا خُلِقْتَ لِهذا،  تو را برای این نیافریده‌اند و از عدم جهت این موجود نگردانیده‌اند که مرا شکار کنی. خود مرا صید کرده گیر، تا چه شود؟» 
ابراهیم چون این را بشنید نعره‌ای زد و خود را از اسب درانداخت
عالم ز برایت آفریدم گله کردیاز روح خودم در تو دمیدم، گله کردیگفتم که ملائک همه سرباز تو باشندصد ناز بکردی و خریدم،گله کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردی با این که گنه کاری و فسق تو عیان استخواهان توأم، تویی که از من گله کردیهر روز گنه کردی و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله ک
هزار سال فزون گر بر آتشم بنشانی
من از جمال تو مستغنیم ز هرکه به عالم
به حکم آنکه تو تنها نکوتر از دو جهانی
نظر به غیر تو بر هیچ آفریده نکردم
گناه من نبود گر ندانمت به چه مانی
#قاآنی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
فتنه‌اندیشان به عالم منترنداین جماعت هر دو روشان یک خرند
بی‌هنر، بی‌کار و در اتلاف عشقیک‌نفس در عوعو و در عرعرند
گرچه سگ بالاتر از این ناکسانگاو و خوکان جملگی زیشان سرند
لاجرم تمثیل شد همکار وصفتا بدانی این ددان چون محشرند!
بنده‌ی حرف‌اند و شاه وِروِرندواعظ خیرند و در صحنه شرند
یک زمانی بی‌زمانی عاقبتاز سر خلقان چو مستی می‌پرند
باید این چرخ عبث دوری زندتا تمام آید حروفی که برند
حلمی این مستی بی‌پایان خوش استاین خران هستند و روزی بگذر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها